می باش و از مزاج حریفان نشان طلب با طبع هر که راست نیابی کران طلب چون ره بری به صحبت نیکان گران مباش جایت اگر به صدر دهند آستان طلب مهمان گنج باش و قناعت به خاک کن همسایه همای شو و استخوان طلب مجموعه ایست عالم از آن انتخاب کن مغلوبه ایست دهر درو مهربان طلب در طبع دوستان ز حسد راستی نماند انصاف اگر طلب کنی از دشمنان طلب از حلقه های زلف طلسمی به چنگ آر وز شغل آن ز وسوسه دل امان طلب دست کسی به دامن محمل نمی رسد کو را نه بر صدای جرس کاروان طلب هرگاه یوسفی ز تو در راه مانده است شیون کن و ز گم شده خود نشان طلب ننگست در طریق کریمان معاملت جان از «نظیری » ار طلبی رایگان طلب نظیری نیشابوری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۶۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/123005