ره حریف گرفتم که شیشه یار منست خرد پیاده شد از من که می سوار منست جراحتم همه راحت شد از سعادت عشق گلی که در ره من بکشفد ز خار منست اگر درستیی در کار جام و مینا هست؟ شکسته بسته یی از عهد استوار منست صبا به طرف چمن خواند و ابر بر لب کشت به هر دو گام حریفی در انتظار منست شراب و حور میسر شکیب و توبه کراست؟ شفیع جرم خوشی های روزگار منست شبی که با تو قدح نوشم و لبی بگزم کند فرشته سجودم که کار کار منست گلم به آتش دل آب می خورد همه عمر شکفته روئیی جاوید با بهار منست به سوز و ساز حریفم به آه و نالم حریص غمست داروی دردی که سازگار منست به اختیار دلا جان بباز و حال مپرس که اختیار «نظیری » هم اختیار منست نظیری نیشابوری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/123024