ای جور گرفته مذهب و کیش این کبر فرو نه از سر خویش جز خوب مگو از آن لب خوب جز خوبی و لطف هیچ مندیش تا دور شدی ز پیش چشمم عشقت چه غم نهاده از پیش هر ساعت صبر من بود کم هر ساعت درد من بود بیش از کیش و طریقتم چه پرسی عشقست مرا طریقت و کیش گفتم بزیم به کام با تو هرگز نزید به کام درویش سنایی غزنوی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۰۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/12310