نشان آن که کردم قطع امید از دیار خود نهادم در حریم کوی او سنگ مزار خود برهمن از صنم برگشت و حاجی از حرم آمد من و اخلاص و عرض بندگی و کوی یار خود تو خواهی کافری دان طاعتم خواهی مسلمانی مرا کاریست با صدق دل امیدوار خود خلل گر در بنای دین و ایمانم شود سهلست ندارم نقص در بنیاد عهد استوار خود زر کامل عیارم در وفا و دوستی خالص گرم صد بار بگدازی نگردم از عیار خود لب امیدواری بسته ام از حرف نایابی محبت می کند نوعی که باید کرد کار خود «نظیری » از تو در خون زینت هر دام از صیدی تو هم فتراک را آرایشی ده از شکار خود نظیری نیشابوری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۷۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/123111