این کعبه را بنا نه به باطل نهاده اند بس معنی و جمال درین گل نهاده اند درمانده گشته است به این کار و بال عقل هر سو هزار عقده مشکل نهاده اند زین گل چه دیده اند مگر حاملان عرش کز رنج ره به بادیه محمل نهاده اند قلزم به شور رفته و عمان نشسته تلخ زین آب زندگی که به ساحل نهاده اند آه این چه دوستی است که سرهای یکدگر خویشان بریده در ره قاتل نهاده اند خوارم مکن که ریختن آب روی را با خون صد شهید مقابل نهاده اند بر هر که هوشیار بود اعتراض کن مستان قدم به بزم تو غافل نهاده اند بنمای رخ تمام که شاهانه چیده اند شاهان که خان به دعوت سایل نهاده اند گردن بنه به تیغ «نظیری » که عاشقی بر سر کلاه مردم عاقل نهاده اند نظیری نیشابوری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۰۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/123145