خمش ز لابه که طبعش مشو شست هنوز شکر بخور مکن شعله سر شکست امروز تحملی که مزاجش به اعتدال آید میان عفو و غضب در کشاکشست هنوز بر آشنایی طفل من اعتمادی نیست فرشته خوست ولی آسمان و شست هنوز شبی به میکده اش برقع از جمال افتاد قرابه آب فشان جام در غشست هنوز مگر جراحت حرمان عشق بسیارست که این شسکته خدنگی ز ترکشست هنوز به یک دو زخم که خوردی ز حسن امن مباش که در کمین گه ابرو کمان کشست هنوز نجات نیست «نظیری » ز دهر بوقلمون اگرچه ریخت گل، ایوان منقشست هنوز نظیری نیشابوری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۹۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/123233