بگو به دیر خرابات السلام و مترس به جام و مغبچه در باز ننگ و نام و مترس حضور وقت در آمیزش محبانست کمرگشای و لبالب بنوش جام و مترس رمیدگی حریف از حجاب هشیاریست به مستی افت و درانداز حرف کام و مترس به دست دامن توفیق دیر می آید گهی که دست دهد کار کن تمام و مترس طرب چو رو به کس آورد برنمی گردد نقاب زهره بکش از فراز بام و مترس گرت هواست که با ننگ و نام عیش کنی به جوع و صمت ریایی نما قیام و مترس به یک دو چله که تسخیر ابلهان کردی دگر ز گوشه خلوت برون خرام و مترس به هر مقام که خواهند خامشت یابند هوای اوج دگر کن از آن مقام و مترس همین که خرقه تزویر و شید پوشیدی جوال شعبده پر ساز از عوام و مترس شود که دامن حالیت هم به دست افتد به زلف چنگ بزن چنگ اعتصام و مترس ببین به شست که دولت نگین جم انداخت بگستران به امیدی همای دام و مترس سروش عیش «نظیری » ز راه عشاق است رو از پیمبر نی گوش کن پیام و مترس نظیری نیشابوری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۱۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/123253