صبح شد راه شهر و برزن پرس باده بستان و مصرف از من پرس گردن شیشه گیر و غبغب جام از حریفان سراغ گلشن پرس حوری از لولیان شهر بخواه نرخش از شاهدان هم فن پرس نه ادب را مجال و یارا ده نه حیا را مقام و مسکن پرس عمل عاصیان کن و پس از آن نقض میعاد از برهمن پرس حشر اموات خاک تحقیق است این خبر را از بهار و بهمن پرس در چمن حشر نیستان کردند راز خاک از زبان سوسن پرس اجر مستی عمای نرگس دان جرم تیزی ز خار الکن پرس عمرها عیب دوستان گفتی وصف خود ساعتی ز دشمن پرس سخن راست صادقان گویند گر «نظیری » نگوید از من پرس نظیری نیشابوری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۱۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/123256