تو عیش و ناز مرا از امیدواری پرس ذلیل دوست شو و قدر من ز خواری پرس به ذوق من نرسی زین جراحتی که تو راست نشان لذتم از زخم های کاری پرس ز فکر دوست سر پر غرور را چه خبر ز رند بی سر و پا ذوق دوستداری پرس نگاهداری خود شرط هوشمندان است بیا به زمره مستان و رسم یاری پرس امیدوار عطا در بهشت مغفرتست ز لاابالی اجر گناه کاری پرس چو مه به نیستی از دوست هست می گردم ز من سعادت بیماری و نزاری پرس سراغ راه ضعیفان درست تر گویند ز دف مپرس به سیلی، ز نی به زاری پرس به کام من نرسد چاشنی عزت او ز من عیار فقیری و خاکساری پرس رموز مل ز «نظیری » شنو که مست شده کرشمه های گل از بلبل بهاری پرس نظیری نیشابوری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۲۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/123259