جگر به خنده همی سوز و بر کران می غلط گهر به نکته همی ریز و در میان می غلط ز جعد خویش گلستان نما شبستان را خیال سبزه و سنبل کن و بر آن می غلط اگر چو نخل مرادم به بر نمی آیی چو آرزوی دلم در میان جان می غلط ز درس و مدرسه کاری به نقد نگشاید پیاله می کش و بر فرش گلستان می غلط مثال نکته سنجیده بی اثر تا چند گهی به لغزش مستانه بر زبان می غلط معاندان به سنان می زنند و می گذرند به خاک معرکه مجروح و خون فشان می غلط خدنگ طبیعت این قوم برنمی تابند همین که پر ز تو یابند چون کمان می غلط نیافتیم «نظیری » کسی تو گر یابی پیش چو باد همی گیر و بر نشان می غلط نظیری نیشابوری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۷۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/123309