نیم ز کعبه به می خوردن مجاز خجل به پیش باده فروشم ز کشف راز خجل ز روی مستی اگر پرده ای درم سهل است به پای خم سحری برده ام نیاز خجل گذار بی خود مستم که گر به هوش آیم شود فرشته ز پرهیز و احتراز خجل نه پیش مشرب ساقی ملولم از توبه نه در طریقت رندانم از نماز خجل همیشه با غزل و جام در مشاهده ام حقیقتم نکند از رخ مجاز خجل بلند و پست بسی راه پیشم آمده است نه از نشیب ملولم نه از فراز خجل به خوب و زشت جهان هیچ اعتمادم نیست کز امتیاز شوم در هر امتیاز خجل ز کعبه آنکه طلب داشتم دلیلم بود ز رنج بادیه ام وز ره دراز خجل ز عرض حال اگر منفعل شدم سهل است تسلیم که نگشتم ز کارساز خجل کمال قرب «نظیری » حجاب او شده است فراز مسند سلطان بود ایاز خجل نظیری نیشابوری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۰۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/123341