سبو بیار و پر از آب زندگانی کن ز جام می طلب عمر جاودانی کن نگفت جم به فریدون جزین که جور مکن جهان ز تست دگر هرچه می توانی کن نشاط طبع حکیمان علاج بیمارست غم شکسته دلان دار و شادمانی کن ز سالخورده مکش سر که هست کارآموز شراب کهنه به چنگ آور و جوانی کن شب از قرابه شنیدم که با قدح می گفت چو ماه باش و به خورشید هم قرانی کن تهی ز خویش شوی پر ز مهر سازندت نظر به کاس مه و دور آسمانی کن پدر به شکر و مادر به شیر پروردت به هر دو شیر و شکر باش و کامرانی کن سبیل حق شود عالم سبیل خودگردان طفیل شاه شو و پادشه نشانی کن چو نام فرخ خود باش در طریق سلیم دگر چو نظم «نظیری » جهان ستانی کن نظیری نیشابوری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۸۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/123423