تو بر سر کودکان نهاده ما بر کف دست جان نهاده بس سنگ گران به بیع جان ها در پله ابروان نهاده یک سود نموده زیر زلفت در هر شکنی زیان نهاده در قند تو خنده رخنه کرده ما جان به قصور آن نهاده لب داده به مشتری شکر چش پس نرخ شکر گران نهاده ما پست گرفته نرخ نازت تو پای بر آسمان نهاده بگرفته دلی چو خاره در بر بس پشت به پرنیان نهاده شب ناشده بسته ای دکان را سنگی به کلید آن نهاده شهری پی یک نظر به بامت زر بر کف پاسبان نهاده وز شوق تو جان در آستین ها رخ خلق بر آستان نهاده بس خاک ز بیم تو «نظیری » برداشته در دهان نهاده نظیری نیشابوری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۵۱۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/123449