سپهر قدرا بر درگهت «نظیری » را گمان نبود که بیند به کام دل دشمن اگرچه دل که ز پیوند تو بریده شود به راحتش نتوان دوختن به صد سوزن به عده تو نشستم پری وشی زادم که خاطرم به عطای تو بود آبستن دمی به نظم جواهر کنار و کف بگشا که رشته زیر زبانم گسسته در عدن دگر به سوی سخن زین غضب نمی آیی که من به دقت مدح تو درشدم به سخن تو گر ز راه سخن در روی به مدحت خویش به آن زمان به طریق ادب برانم من نظیری نیشابوری : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ۱ - آغاز گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/123551