هر گه که به تو در نگرم خیره بمانم من روی ترا ای بت مانند ندانم هر گه که برآیی به سر کو به تماشا خواهم که دل و دیده و جان بر تو فشانم هجرانت دمار از من بیچاره برآورد گر دست نگیری تو مرا زنده نمانم یک ره نظری کن به سوی بنده نگارا ای چشم و چراغ من و ای جان جهانم گر هیچ ظفر یابم یک روز بر آن کوی هرگز نشوم مرده و جاوید بمانم گر دولت یاری کند و بخت مساعد من فرق سر از چرخ فلک در گذرانم سنایی غزنوی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۵۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/12363