از پی تو ز عدم ما به جهان آمده‌ایم نز برای طرب و لهو و فغان آمده‌ایم عشق نپذیرد هستی و پرستیدن نفس ما ازین معنی بی نام و نشان آمده‌ایم تا کی از نسبت بی اصل همی لاف زنیم کز غرور خود بی خود به زبان آمده‌ایم مانده در بند زمانیم و زمان ما را نه در مکانیم نه از بهر مکان آمده‌ایم هر کسی راه ازین ره به قدم می‌سپرد ما در اسپردن این راه به جان آمده‌ایم سنایی غزنوی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۷۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/12378