خاکساری شده سرمایه آسودن ما صندل دردسر ماست همین سودن ما قدر ما تشنه کاهیدن خویش است، بگو خاکساری نکند سعی در افزودن ما ننشستیم دمی از تک و پو بهر معاش نشود همچو نفس فرصت آسودن ما مردم از حسرت گنجی، که ز بس گمنامی غم دنیا نشود باخبر از بودن ما چرخ قوال و، قد ما هست دفش سنج آن دست ز افسوس بهم سودن ما طلبد عذر سیه رویی فردا واعظ چهره امروز بخون جگر اندودن ما واعظ قزوینی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/123795