چه پیش خلق گشایی دهان برای طلب؟ که موج ریختن آبروست جنبش لب مجو، ز گرمی دونان دوای درد، که هست هزار مرتبه جانکاه تر ز گرمی تب چو فضله ییست که زاییده از غذای لطیف هرآنکسی که مباهات میکند بنسب ز برگ سیلی استاد برگ پیوند است که میدهد ثمر اعتبار نخل ادب! ترا که خون رعیت بجای رنگ حناست چگونه دست توانی کشیدن از منصب بیا که آینه دل ز زنگ غم واعظ جلا دهیم به خاکستر سیاهی شب واعظ قزوینی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۰۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/123814