میان عشق و ننگ و نام، الفت در نمیگیرد به ترک سر، کله را آشنایی نمیگیرد نپوید، بی دلیل راست رو، راه طلب سالک قلم، اری سراغ ره جز از مسطر نمیگیرد بنه ای سرفرازی، پا ز سر ما خاکساران را ز خاک ره کسی نقش قدم را برنمی گیرد سر طبعم، بنان این گدایان، چون فرود آید؟ که دست همت من تاج از سنجر نمیگیرد پذیر ای غم او، کی شود ترا دامن دنیا که هیزم تا نباشد خشک، آتش در نمیگیرد واعظ قزوینی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۶۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/123978