رویش چو آتشین ز می ناب میشود بر جبهه اش گره چو عرق آب میشود چون بیندت کسی و نگردد بگرد تو؟ بر عکست آب آینه گرداب میشود! خوش پیشه ایست عشق، که پیوسته در نمواست در وی ز بسکه زهره شیر آب میشود بی عارض تو رنگ ندارد جمال ماه عکس تو غازه رخ مهتاب میشود پیچیده ام به دل ز غمش بسکه گریه را دریای اشک من همه گرداب میشود افتادگیست راهبر کاروان فیض پستی دلیل قافله آب میشود گر میکنی تهیه اسباب بهر عمر کو عمر تا تهیه اسباب میشود؟! واعظ سفید پیش رخش گردد آفتاب کتان سفید اگر بر مهتاب میشود واعظ قزوینی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۴۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/124056