کشد کلفت ز دنیا کم، بود هرکس بتمکین تر ازین رو آب را از خاک باشد جبهه پر چین تر بود منعم ز زر خوشحال و، ما از بی زری ناخوش ز زر گل رعنا بود از پشت رنگین تر براه بندگی، دنیا مددکار است سالک را که از آلودگی با خاک، گردد آب زورین تر بود کوتاه عمری، کان بود با پیچ و تاب غم که گردد نارساتر زلف چون گردید پرچین تر بقدر طاقت خود فیض از جانان برد هرکس شود از مهر، گل بی رنگ تر، یاقوت رنگین تر سبک روحی طلب، تا تشنه وصلت بود هرکس گوارا نیست هر آبی که در وزنست سنگین تر بچشم هرکه او لذت شناس بندگی باشد بیاد دوست بیداری بود از خواب شیرین تر مکن امسال خود واعظ تلف در فکر آینده که تا وادیده یی پار است و پارین، بلکه پارین تر! واعظ قزوینی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۸۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/124097