انسان چه بود شرم و، درین نیست تکلف رویی که در آن آب حیا نیست بر آن تف! از مال جهان، خواجه بیچاره چه دارد در دست تصرف بجز از نام تصرف؟! پیران زمان جمله مرید خور و خوابند جز دعویشان نیست در انبان تصوف ز اسباب تکلف بمیان خواجه چه آرد به زین که نیارد بمیان پای تکلف؟! واعظ قزوینی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۴۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/124158