نیی کریم، ز فیض آب تا نمیگردی چو آفتاب جهانتاب تا نمیگردی ز شرم طاعت خود آب شو، که بی ثمر است بپای نخل دعا آب تا نمیگردی ز فیض بندگی حق نمیشوی لبریز تهی ز خویش چو محراب تا نمیگردی شکار بحر معانی نمیتوانی کرد دو تا ز فکر چو قلاب تا نمیگردی ترا ز گشت عمل نیست حاصلی واعظ تمام گریه چو دولاب تا نمیگردی واعظ قزوینی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۵۶۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/124278