کند پیوسته با آن تیغ ابرو هر که دمسازی برنگ مردم چشمم، کند با خون خود بازی ببین در اصل و فرع هر نهالی، تا شود روشن که باشد خاکساری، ریشه نخل سرافرازی بغمازی اگر دشمن ز عیبم پرده برگیرد کدامین عیب باشد زشت تر از عیب غمازی؟! سراپا گرچه عیبم، این هنر دارم که از عیبم تواند خلقی افتادن بفکر عیب خود سازی بروم و چین بود نسبت یکی، اهل تجرد را نگردد هیچ معنی از عبارت ترکی و تازی واعظ قزوینی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۵۸۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/124299