گاهی سری بخاطر غمناک میکشی دامان حسن خویش، برین خاک میکشی پنداشتم که سایه نخل بلند تست آن طره سیاه که بر خاک میکشی اوهم بدام خواهش خود میکشد ترا صیدی اگر بحلقه فتراک میکشی چون شعله بهر یکدمه گردنکشی ز کبر تا چند منت خس و خاشاک میکشی؟! بگل علاقه زین تن ناپاک ای نفس! دامن چو گردباد، چه بر خاک میکشی؟! واعظ بخویش پیچی اگر در ره سلوک چون گرد باد رخت بر افلاک میکشی واعظ قزوینی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۵۹۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/124302