حلقهٔ ارواح بینم گرد حلقهٔ گوش تو آفتاب و ماه بینم حامل شبپوش تو بی‌دلان را نرگس گویای تو خاموش کرد عاشقان را کرد گویا پستهٔ خاموش تو تلخ نو شیرین‌ترست از شهد و شکر وقت کین چون بود هنگام صلح و وصل رویت نوش تو خواب خرگوش آمد از تو عاشقانت را نصیب زین قبل سخره کند بر شیر و بر خرگوش تو مرغ‌وار اندر هوای تو همی پرد دلم بر امید آنکه سازد آشیان آغوش تو سنایی غزنوی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۵۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/12454