آه، تا کی ز سفر باز نیایی، بازآ اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ شده نزدیک که هجران تو، ما را بکشد گر همان بر سر خون ریزی مایی، بازآ کرده‌ای عهد که بازآیی و ما را بکشی وقت آنست که لطفی بنمایی، بازآ رفتی و باز نمی‌آیی و من بی تو به جان جان من این همه بی رحم چرایی، بازآ وحشی از جرم همین کز سر آن کو رفتی گرچه مستوجب صد گونه جفایی، بازآ وحشی بافقی : گزیده اشعار : غزلیات : غزل ۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/13166