تا قسمتم ز میکدهٔ آرزوی کیست رطل میی که مست شوم ، در سبوی کیست تیغی که زخم ناز به قدر جگر خورم تا در میان غمزهٔ بیداد جوی کیست بیخی که بردمد گل عیشم ز شاخ او از گلشن که رسته و آبش ز جوی کیست داغی که روغنم بچکاند ز استخوان با آتش زبانه کش شمع روی کیست پای طلب که در رهش الماس گرد شوند تقدیر سودنش به تک و پوی کوی کیست دل را کمند شوق که خواهد گلو فشرد آن پیچ و تاب تعبیه در تار موی کیست وحشی علاج این دل و طبع فسرده حال شغل مزاج گرم که و کار خوی کیست وحشی بافقی : گزیده اشعار : غزلیات : غزل ۷۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/13235