شکفتگیش چو هر روز نیست حالی هست اگر غلط نکنم از منش ملالی هست ز رشک قرب من ای مدعی خلاص شدی ترا نوید که بر خاطرش خیالی هست به رخصت تو که رفتیم و درد سر بردیم ترا ملالی و مارا هم انفعالی هست به بوستان تو گر مرغ ما نمی‌گنجد گرش ز بال درستی شکسته بالی هست تو بد مزاج چه بی اعتدال و بد خویی طبیعتی و مزاجی و اعتدالی هست سفارش دل خود با تو این زمان گفتم ز گریه روز وداع توام مجالی هست چو قصد رفتن آن کوی کرد وحشی گفت که فکر باطل و اندیشهٔ محالی هست وحشی بافقی : گزیده اشعار : غزلیات : غزل ۹۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/13261