هلاکم ساز گر بر خاطرت باری ز من باشد که باشم من که بار خاطر یاری ز من باشد گذاریدم همانجایی که میرم بر مداریدم نمی‌خواهم که بر دوش کسی باری ز من باشد حلالی خواستم از جمله یاران قاتل من کو که خواهم عذر او گر گاهش آزاری ز من باشد ز اشک ناامیدی برد مژگان آب و می‌ترسم که ناگه بر سر راه کسی خاری ز من باشد به کویش گر ندارم صوت عشرت غم مخور وحشی مرا این بس که آنجا نالهٔ زاری ز من باشد وحشی بافقی : گزیده اشعار : غزلیات : غزل ۱۳۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/13295