بی رخ جان پرور جانان مرا از جان چه حظ از چنان جانی که باشد بی رخ جانان چه حظ دیگر از شهرم چه خوشحالی چو آن مه پاره رفت چون ز کنعان رفت یوسف دیگر از کنعان چه حظ ناامید از خدمت او جان چه کار آید مرا جان که صرف خدمت جانان نگردد زان چه حظ جانب بستان چه می‌خوانی مرا ای باغبان با من آن گلپیرهن چون نیست در بستان چه حظ دل به تنگ آمد مرا وحشی نمی‌خواهم جهان از جهان بی او مرا در گوشهٔ حرمان چه حظ وحشی بافقی : گزیده اشعار : غزلیات : غزل ۲۵۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/13421