از آن تر شد به خون دیده دامانی که من دارم که با تردامنان یار است جانانی که من دارم اگر با من چنین ماند پریشان اختلاط من ازین بدتر شود حال پریشانی که من دارم ز مردم گر چه می‌پوشم خراش سینهٔ خود را ولی پیداست از چاک گریبانی که من دارم کشم تا کی غم هجران اجل گو قصد جانم کن نمی‌ارزد به چندین دردسر جانی که من دارم مپرس از من که ویران از چه شد غمخانه‌ات وحشی جهان ویران کند این چشم گریانی که من دارم وحشی بافقی : گزیده اشعار : غزلیات : غزلیات : غزل ۲۹۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/13455