از تندی خوی تو گهی یاد نکردم کز درد ننالیدم و فریاد نکردم پیش که رسیدم، که ز اندوه جدائی نگریستم و حرف تو بنیاد نکردم با اینهمه بیداد که دیدم ز تو هرگز دادی نزدم ناله ز بیداد نکردم گفتی چه کس است این ، چه کسم، آن که ز جورت جان دادم و آه از دل ناشاد نکردم وحشی منم آن صید که از پا ننشستم تا جان هدف ناوک صیاد نکردم وحشی بافقی : گزیده اشعار : غزلیات : غزل ۲۹۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/13458