دلی و طاقت صد آه آتشین دارم
همین منم که دل و طاقت چنین دارم
نعوذبالله اگر بگذری به جانب غیر
تو میخرامی و من رشک بر زمین دارم
به راندن از تو شکایت کنم خدا مکناد
شکایت ار کنم آزار بیش ازین دارم
محیط جانب من بین و عذر رفته بخواه
که سخت رخش گریزی به زیر زین دارم
مکن تغافل و مگذارم از کمند برون
که صید بیشهٔ بسیار در کمین دارم
بیا بیا که تو از عافیت گریزانی
که من گمان یکی عشق آفرین دارم
کدام صبر و چه طاقت چه دین و دل وحشی
ازو نه صبر و نه طاقت نه دل نه دین دارم
وحشی بافقی : گزیده اشعار : غزلیات : غزل ۲۹۹
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/13464