et://msg_url?url=%20&text= ایتا - اشتراک گذاری لینک در ایتا
مدتی شد کز گلستانی جدا افتاده‌ام عندلیبم سخت بی برگ و نوا افتاده‌ام نوبهاری می‌دماند از خاک من گل وان گذشت گشته‌ام پژمرده و ز نشو و نما افتاده‌ام در هوای گلشنی سد ره چو مرغ بسته‌بال کرده‌ام آهنگ پرواز و بجا افتاده‌ام گر نمی‌پویم ره دیدار عذرم ظاهر است بسکه در زنجیر غم ماندم ز پا افتاده‌ام نه گمان رستگی دارم نه امید خلاص سخت در تشویش و محکم در بلا افتاده‌ام مایهٔ هستی تمامی سوختم بر یاد وصل مفلسم وحشی به فکر کیمیا افتاده‌ام وحشی بافقی : گزیده اشعار : غزلیات : غزل ۳۰۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/13469