با مدعی به صلح بدل گشت جنگ تو ما را نوید باد ز زخم خدنگ تو نقش فریب غیر پذیرفت همچو موم چون نرم گشت آه دل همچو سنگ تو با ما سبک عنان و به غیری گران رکاب رشک آور است سخت شتاب و درنگ تو قانون خود به چنگ مخالف کنم به ساز چون نیست احتمال رهایی ز چنگ تو ای تازه گل نه گرم جهان دیده‌ای نه سرد نوعی نما که کم نشود آب و رنگ تو بد نام عالمیم ز ما احتراز کن برماست حفظ جانب ناموس و ننگ تو وحشی نشین به خلوت خفاش کافتات ناید به کنج کلبهٔ تاریک و تنگ تو وحشی بافقی : گزیده اشعار : غزلیات : غزل ۳۶۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/13525