فریدون به خورشید بر برد سر کمر تنگ بستش به کین پدر برون رفت خرم به خرداد روز به نیک اختر و فال گیتی فروز سپاه انجمن شد به درگاه او به ابر اندر آمد سرگاه او به پیلان گردون کش و گاومیش سپه را همی توشه بردند پیش کیانوش و پرمایه بر دست شاه چو کهتر برادر ورا نیک خواه همی رفت منزل به منزل چو باد سری پر ز کینه دلی پر ز داد به اروند رود اندر آورد روی چنان چون بود مرد دیهیم جوی اگر پهلوانی ندانی زبان بتازی تو اروند را دجله خوان دگر منزل آن شاه آزادمرد لب دجله و شهر بغداد کرد فردوسی : شاهنامه : ضحاک : بخش ۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/1353