چه دیدی ای که هرگز بد نبینی که سوی مبتلای خود نبینی عفا ک اله مرا کشتی و رفتی نکو رفتی الاهی بد نبینی مجو پایان دریای محبت که گردی غرق و آنرا حد نبینی ز مقصودم بر آوردی رقیبا الاهی ره سوی مقصد نبینی چه طور بد ز من دیدی که سویم به آن طوری که می‌باید نبینی منم وحشی همین مردود بزمش به پیشش دیگران را بد نبینی وحشی بافقی : گزیده اشعار : غزلیات : غزل ۳۸۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/13550