رفت محیا شبی به خانه و دید زن خود با غیاث بازاری گفت ای قحبه این چه اطوار است دیگران را به خانه می‌آری سخنی در جواب شوهر گفت که از آن فهم شد وفاداری : چکنم کان نمی‌توانی کرد تو که سد من دل و شکم داری «اسب لاغر میان به کار آید روز میدان نه گاو پرواری » وحشی بافقی : گزیده اشعار : قطعات : شمارهٔ ۴۰ - وفا داری گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/13649