ای خواجه هجو ریشه فرو می‌برد، بترس شاخی‌ست این که می‌ندهد میوهٔ بهی حاکم تو باش و جانب خود گیر و حکم کن کردم در این معامله من با تو کوتهی شاعر اگر تو باشی و از من طمع کنی این وعده‌ها دهم که تو دادی و می‌دهی هم خود بگو که از پی تحریر هجو من یک لحظه کاغذ و قلم از دست می‌نهی ؟ وحشی بافقی : گزیده اشعار : قطعات : شمارهٔ ۴۲ - هجو خواجه گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/13651