این دهر باشگونه چو بستیزد شیر ژیان به‌دام درآویزد مرد دژ آگه آن بود و دانا کز مکر او به وقت بپرهیزد با آنک ازو جدا شود او فردا امروز خود به طبع نیامیزد زین زال دور باش که او دایم چون گربه شوی جوید و برخیزد از بهر چه دوی سپس جفتی کو روز و شب همی ز تو بگریزد؟ ناصرخسرو : دیوان اشعار : قصاید : قصاید : قصیدهٔ شمارهٔ ۸۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/13973