دانلود
ز بند آز به جز عاقلان نرستهستند دگر به تیغ طمع حلق خویش خستهستند طمع ببر تو ز بیشی که جمله بی طمعان ز دست بند ستمگاره دهر جستهستند گوزن و گور که استام زر نمیجویند زقید و بند و غل و برنشست رستهستند و گر بر اسپ ستام است، لاجرم گردنش چو بندگان ذلیل و حقیر بستهستند پراپرند زطمع بازو، جغدکان بیرنج نشستهاند ازیشان طمع گسستهستند ناصرخسرو : دیوان اشعار : قصاید : قصیدهٔ شمارهٔ ۸۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/13975
اشتراک گذاری