مکن ناصحا منع من از حبیب که بی گل نیارد بسر عندلیب منم بلبل و گل رخ دوستان کجا بلبل از گل نماید شکیب چه خوش باشد ایام گل در چمن بهمراه یاران شدن بیرقیب گه آنجا نشستن گهی خاستن میان گل و سبزه و عود و طیب چو دیدار یاران شکفت دل است الهی شکفت دلم کن نصیب دلم گر چه ز اغیار بیمار شد لب یار گشتش علاج و طبیب چو نور از حبیبان کنون در ذهاب مرا همزبان عارفست و نجیب نورعلیشاه : دیوان اشعار : غزلیات : بخش دوم : شمارهٔ ۱۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/140434