تا کی از آرزوی جاه و خطر
به در شاه و زی امیر شوی؟
دشمن من شدی بدانکه چو من
حاضر آیم تو می حسیر شوی
جهد آموختن بباید کرد
گرت باید که بینظیر شوی
که نمیرند جمله باخطران
تا تو، ای بیخطر، خطیر شوی
ناصرخسرو : دیوان اشعار : قصاید : قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۱
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/14170