غرابا مزن بیشتر زین نعیقا که مهجور کردی مرا ازعشیقا نعیق تو بسیار و ما را عشیقی نباید به یک دوست چندین نعیقا ایا رسم و اطلال معشوق وافی شدی زیر سنگ زمانه سحیقا عنیزه برفت از تو و کرد منزل به مقراط و سقط اللوی و عقیقا خوشا منزلا، خرما جایگاها که آنجاست آن سرو بالا رفیقا بود سرو در باغ و دارد بت من همی بر سر سرو باغی انیقا ایا لهف نفسی که این عشق بامن چنین خانگی گشت و چونین عتیقا ز خواب هوی گشت بیدار هرکس نخواهم شدن من ز خوابش مفیقا بدان شب که معشوق من مرتحل شد دلی داشتم ناصبور و قلیقا فلک چون بیابان و مه چون مسافر منازل، منازل، مجره، طریقا بریدم بدان کشتی کوه‌لنگر مکانی بعید و فلاتی سحیقا منوچهری دامغانی : دیوان اشعار : قصاید و قطعات : شمارهٔ ۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/14183