شبی دراز، می سرخ من گرفته به چنگ میی بسان عقیق و گداخته چون زنگ به دست راست شراب و به دست چپ زلفین همی‌خوریم و همی بوسه می‌دهیم به دنگ نبیذ و بوسه تو دانی همی چه نیک بود یکی نبیذ و دو صد بوسه و شراب زرنگ گهی بتازد برمن، گهی بدو تازم به ساعتی در، گه آشتی و گاهی جنگ به گاه مستی چونان شود دو چشم بتم که نرگسینی غرقه شود به خون پلنگ منوچهری دامغانی : دیوان اشعار : قصاید و قطعات : شمارهٔ ۴۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/14220