روی تو دارد ز حسن آنچه پری آن نداشت حسن تو دارد ملک آنکه سلیمان نداشت شو بده انصاف خویش کز همه روحانیان حجرهٔ روح القدس به ز تو مهمان نداشت در همه روی زمین به ز تو دارنده‌ای بزم خلیفه ندید لشکر سلطان نداشت خاک درت را فلک بوسه نیارست زد ز آنکه دو عالم به نقد از پی تاوان نداشت طیره از آنی که دل پای سریر تو را هدیه به جز سر نیافت، تحفه به جز جان نداشت آنچه ز سودای تو در دل خاقانی است نیست به عالم سری کو پی تو آن نداشت خاقانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۵۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/14419