شمع شب‌ها به جز خیال تو نیست باغ جان‌ها به جز جمال تو نیست رو که خورشید عشق را همه روز طالعی به ز اتصال تو نیست شو که سلطان فتنه را همه سال سپهی به ز زلف و خال تو نیست رخش شوخی مران که عالم را طاقت ضربت دوال تو نیست سغبهٔ وعدهٔ محال توام کیست کو سغبهٔ محال تو نیست همه روز ار ز روی تو دورست همه شب خالی از خیال تو نیست ز آرزوها که داشت خاقانی هیچ و همی به جز وصال تو نیست خاقانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۵۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/14423