خه از کجات پرسم چونست روزگارت ما را دو دیده باری خون شد در انتظارت در آرزوی رویت دور از سعادت تو پیچان و سوگوارم چون زلف تابدارت ما را نگویی ای جان کاخر به چه عنایت بیگانگی گرفتی از یار دوستدارت ای جان و روشنایی به زین همی بباید تو برکناری از ما، ما در میان کارت با مات در نگیرد ماییم و نیم جانی یا مرگ جان گزینم یا وصل خوشگوارت گر بخت دست گیرد ور عمر پای دارد یکبار دیگر ای جان گیریم در کنارت انوری : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/15594