ای مانده من از جمال تو فرد هجران تو جفت محنتم کرد چشمیست مرا و صدهزار اشک جانیست مرا و یک جهان درد گردون کبودپوش کردست در هجر تو آفتاب من زرد در کار تو من هنوز گرمم هان تا نکنی دل از وفا سرد جفت غمم و خوشست آری اندی که منم ز درد تو فرد با منت چون تویی توان ساخت زهر غم چون تویی توان خورد انوری : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۸۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/15665